?>
کاروان
۸:۲۴
کاروان
سبک/دستگاه: دشتی
خواننده: غلامحسین بنان
شاعر: محمدحسن معیری (رهی)
آهنگساز: مرتضی محجوبی
متن اثر
همه شب نالم چون نی، که غمی دارم
که غمی دارم
دل و جان بردی، اما نشدی یارم
یارم
با ما بودی، بی ما رفتی
چون بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
چون کاروان رَوَد...
فغانم از زمین بر آسمان رَوَد
دور از یارم، خون می بارم
فتاده ام از پا به ناتوانی
اسیر عشقم، چنان که دانی
رهایی از غم نمی توانم
تو چاره ای کن که میتوانی
گر ز دل برآرم آهی
آتش از دلم خیزد
چون ستاره از مژگانم
اشک آتشین ریزد
چون کاروان رَوَد...
فغانم از زمین بر آسمان رَوَد
دور از یارم، خون می بارم
نه حریفی تا با او غم دل گویم
نه امیدی در خاطر که تو را جویم
ای شادی جان، سرو روان،
کز بر ما رفتی،
از محفل ما، چون دل ما،
سوی کجا رفتی؟
تنها ماندم، تنها رفتی
به کجایی غمگسار من
فغان زار من بشنو، باز آ، باز آ
از صبا حکایتی ز روزگار من بشنو
باز آ، باز آ ... سوی رهی
چون روشنی از دیده ما رفتی
با قافله باد صبا رفتی
تنها ماندم، تنها رفتی